دیکشنری
princess of the bloo
pɹɪnsɛs ɑv ðʌ blʌ
فارسی
1
عمومی
::
دختر یا نوهپادشاه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PRINCE OF WALES
PRINCE REGENT
PRINCE ROYAL
PRINCEDOM
PRINCEKIN
PRINCELET
PRINCELIKE
PRINCELINESS
PRINCELING
PRINCELY
PRINCELY STATE
PRINCE'S FEATHER
PRINCE'S METAL
PRINCESHIP
PRINCESS
PRINCESS OF THE BLOO
PRINCESS OF WALES
PRINCESS REGENT
PRINCESSE
PRINCESSROYAL
PRINCETON THEOLOGICAL SEMINARY
PRINCIPAL
PRINCIPAL AGENT
PRINCIPAL AGENT THEORY
PRINCIPAL AND INTERE
PRINCIPAL AND PROFIT
PRINCIPAL ARTERIAL ROADS
PRINCIPAL AUDITOR
PRINCIPAL AXIS OF STRAIN
PRINCIPAL AXIS OF STRESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید